به گزارش ایکنا به نقل از Mondoweise، احمد عماره (Ahmad Amara)، مدافع حقوق بشر و فارغالتحصیل دوره دکتری مشترک تاریخ و مطالعات عبری و یهودیت در دانشگاه نیویورک در یادداشتی که در این وبسایت منتشر کرد با اشاره به مسائل اخلاقی در جنگ غزه نوشت: غزه نه تنها بزرگترین زندان رو باز است، بلکه یک آزمایشگاه نیز هست. این منطقه نه تنها جایی است که سلاحها و فناوری اسرائیل به طور مکرر در سالهای گذشته مورد استفاده قرار گرفته، بلکه یک میدان آزمایش برای مسائلی مانند اخلاق، نفاق و مخالفت با تبعیض نژادی قائل شدنها است. غزه آزمایشگاهی برای محک ارزشهای انسانی ما است.
نمیتوان با خونریزی و کشتار همه، به ویژه کشتار بیگناهان خود را محق دانست. افراد بیگناه نباید هدف قرار بگیرند و اگر هدف قرار بگیرند این عملی غیراخلاقی و جرم است. این مقاله، بیانیه اخلاقی مهم و مطلبی روشن در برابر هرگونه اتهام یا تفسیر نادرست از نظراتی است که در ادامه ارائه میکنم؛ بیانیهای که تلاشی است برای مشروعیت بخشیدن و شنیده شدن صداهایی که زیاد شنیده نمیشوند.
نکبت 75 ساله
همه ما دوست داریم خودمان، مردممان و کسانی را که از آنها حمایت میکنیم اخلاقی بدانیم، اما به ندرت با آزمون واقعی اخلاق روبهرو میشویم. معمولاً سعی میکنیم بهانه و توجیهی بیابیم یا چشمانمان را بر روی اعمالی ببندیم که با عقاید سیاسی ما مغایرت دارد. در مواقعی نیز، ما در مورد اخلاق نظریهپردازی میکنیم.
نزدیک به 70 درصد از ساکنان نوار غزه را آوارگان فلسطینی تشکیل میدهند. آنها خانه و وطن خود را نه 2000 سال پیش که 75 سال پیش از دست دادند. آنها که چند مایل دورتر زندگی میکردند، با تماشای خانههای خود بزرگ شدند. در مراسم تشییع یک اسرائیلی که در سال 1956 در کیبوتس (مزارع اشتراکی) منطقه نهال اوز در نزدیکی غزه کشته شد، موشه دایان، رئیس وقت ستاد ارتش اسرائیل، یک دلیل برای خشم و نفرت فلسطینیان بیان کرد: «چرا باید از ما نفرت داشته باشند؟ هشت سال است که آنها در اردوگاههای آوارگان غزه نشسته و ما در مقابل چشمان آنها زمینها و روستاهایی را که آنها و پدرانشان در آن زندگی میکردند، به ملک خود تبدیل کردهایم. نه در میان اعراب غزه، بلکه در میان خود ما باید به دنبال دلیل ریخته شدن خون (این فرد مقتول اسرائیلی) باشیم.»
این پروژه استعماری و ادامه نکبت است که خشونت فعلی را رقم زده است. پناهندگان فلسطینی از هر فرصتی برای بازسازی زندگی جدید محروم شدند. این وضعیت ناامیدی پس از سال 2006 وخیمتر شد، زمانی که اسرائیل محاصره غزه را تا حد تعیین نوع و تعداد کالریهایی که مردم غزه میتوانند مصرف کنند، در کنار توانایی حرکت، کار یا رؤیاپردازی خود تشدید کرد.
این وضعیت (غزه) در آستانه 7 اکتبر (15 مهر، روز شروع عملیات طوفان الاقصی) بود. وضعیت صلحآمیزی نبود که حماس آن را نقض کند. ممکن است از طرف اسرائیل این وضعیت، کم و بیش صلحآمیز به نظر برسد اما نه از طرف غزه. بیشتر اوقات این جنگ یک طرفه است.
7 اکتبر موقعیتی ناآشنا بود زیرا این حماس بود که از مرز عبور کرد، خانهها و شهرکهای اسرائیل را کنترل و محاصره کرد. حماس وحشت را برای یک روز در بین اسرائیلیها گسترش داد اما هیچ کس این احساس ترس را بهتر از فلسطینیان غزه نمیشناسد.
با فرض اینکه همین مبارزان فلسطینی در دهه بیست زندگی خود هستند، زمانی که محاصره اسرائیل شروع شد، پنج تا 10 ساله بودند و از چهار جنگ بزرگ در غزه (2008، 2012، 2014، 2021) جان سالم به در برده و شاهد ویرانی عظیم و کشتار هزاران نفر بودند.
اخلاقیاتی که با کمک رسانه از بین رفت
من فکر نمیکنم که ما حتی بتوانیم چنین زندگی و شرایطی را که ایجاد شده، از جمله ادراکات اخلاقی آن را تصور کنیم. آیا میتوانیم به نسل بعدی فلسطینی فکر کنیم که این جنگ و ویرانی کنونی را در غزه تجربه میکنند؟ آنها چه حق انتخابی خواهند داشت؟
فلسطینیان در اسرائیل دیدگاه متفاوتی در مورد همه اینها دارند، زیرا ما عبری و عربی صحبت میکنیم و فرهنگ، سیاست و ذهنیت اسرائیلی و فلسطینی را میشناسیم. ما میتوانیم رسانههای اسرائیلی، فلسطینی ـ عربی و بینالمللی را تماشا و مطالعه کنیم.
ما میتوانیم اجماع تقریباً همه اسرائیلیها را ببینیم که خواستار نابودی حماس و غزه، با خاک یکسان کردن غزه و نازی و حیوان خطاب کردن غزهایها هستند. رسانههای اصلی بینالمللی روایت اسرائیلی از تروریسم به سبک داعش یعنی سر بریدن کودکان (از سوی حماس) را پذیرفتند و بعدها اعلام کردند که این یک دروغ بود.
ما میتوانیم دهها ویدئو را ببینیم که در آن مبارزان فلسطینی به گروگانها اطمینان میدادند که آسیبی نمیبینند و از کشتن زنان یا کودکان، افراد مسن و معلول خودداری میکردند. البته این بدان معنا نیست که تلفات غیرنظامی وجود نداشته است اما این قطعاً تصویر اخلاقی و جنگی پیچیدهتری را نسبت به تصویر غالب در رسانههای اسرائیل یا سخنان بایدن از آنها به عنوان خونخوارانی که میخواهند یهودیان را نابود کنند، نشان میدهد.
به عنوان مثال، شبکههای اسرائیلی با یک زن صهیونیست مصاحبه کردند که اظهار داشت که توسط حماس گرفته شده و پس از عبور از مرز به سمت غزه، او با دو بچه آزاد شده است.
فلسطینیها شاهد حمایت دولتهای آمریکا و اروپای غربی در قبال عامل مصیبت خود هستند. آنها بارها و بارها فلسطینیان تحت اشغال اسرائیل و رژیم خشن آن را شکست دادند آن هم با وعدهای توخالی برای دستیابی به راه حل دو کشوری که از طریق مذاکره به دست میآید. انتظار میرود فلسطینیان چه کنند؟ آیا آنها باید تسلیم اراده سیاسی اسرائیل شوند یا در برابر آن مقاومت کنند؟ آیا آنها باید تحقیر و خلع ید مستمر را بپذیرند و تعرض اسرائیل به سرزمین و خانه و زندگی خود را تماشا کنند؟
نتیجه حمایت از اسرائیل ذبح اخلاقیات است
هیچ انسانی نمیتواند بیکار بنشیند. سپس این سؤال در مورد ماهیت اعمال، اخلاقی، موجه یا قانونی بودن آنها مطرح میشود. مقاومت فلسطین در سطوح مختلف، مسالمتآمیز، بدون خشونت و مردمی بوده است.
سازمان آزادیبخش فلسطین یک دستور کار مقاومت مردمی غیرخشونتآمیز را اتخاذ کرد و از جامعه بینالمللی خواسته که اسرائیل را به نشستن پای میز مذاکره وادار کند. در همین حال، اسرائیل فعالانه در حال گسترش شهرکها و تسلط بر سرزمین و مردم فلسطین است.
یک فلسطینی – چه مبارز و چه معترض – چه انگیزههایی خواهد داشت اگر مجبور باشد بین تروریست نامیده شدن یا ادامه به زندگی مادون انسانی خود یکی را انتخاب کند؟ آیا فلسطینیان حق رهایی از اشغال اسرائیل، تعیین سرنوشت یا زندگی شرافتمندانه را ندارند؟ پاسخ باید به باورها و ارزشهای خود بستگی داشته باشد و مشروط به اعمال دیگران نباشد.
ممکن است با برخی از فلسطینیها مخالف باشید و در عین حال مدعی احترام به حقوق و ارزشهای بشر باشید، اما نتوانید از اقدامات اسرائیل و خشونت آن انتقاد کنید. آن هم در حالی که آگاه باشید که چنین حمایتهای سیاسی (از اسرائیل) منجر به کشته شدن فلسطینیها میشود.
این هفته، رهبران صهیونیست و بینالمللی بارها اعلام کردند که حماس مرتکب جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت شده و این حمله (عملیات الاقصی) نقض قوانین بینالمللی بوده است.
این درحالی است که در واقع، هدف قرار دادن عمدی غیرنظامیان نقض فاحش قوانین بینالمللی و مساوی با جنایت جنگی است. آیا این استاندارد قانونی نباید برای همه طرفهای درگیر در مناقشه اعمال شود؟ کمیسیون گلدستون (The UN Goldstone Commission) سازمان ملل متحد هنگام تحقیق در مورد جنگ 2008-2009 غزه، شواهد محکمی از جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت یافت و خواستار مجازات عاملین شد. با این حال، هم سازمان ملل و هم دادگاه کیفری بینالمللی نتوانستند از فلسطینیها حمایت یا خواستههای سیاسی فلسطینیان را برآورده کنند.
قطعنامههای سازمان ملل در مورد تأسیس کشور فلسطین در سال 1947، یا در مورد حق بازگشت در سال 1948، یا در مورد خروج اسرائیل از اراضی اشغالی فلسطین محقق نشد. بنابراین چگونه میتوان این نهادها را مکانی برای بهبود وضعیت اسفناک فلسطینیان در نظر گرفت؟ و آیا درخواستها برای اعمال قوانین بینالملل مترادف با یهودستیزی شده است؟ ما در هفته گذشته شاهد بودیم که چگونه حمایت فلسطینیها یا فراخوان برای آزادی فلسطینیان از اشغال ممکن است منجر به اتهام یهودیستیزی و حتی پیگرد قانونی شود.
بیش از 1400 صهیونیست (که اکثر آنها غیرنظامی هستند) و بیش از 2700 فلسطینی (بیش از 1000 نفر از آنها کودک) کشته شدهاند. اسرائیل برق و آب اکثر فلسطینیهای غزه را قطع کرد. نکبت دیگری در حال وقوع است.
این بار وقایع از تلویزیون پخش میشود. اگر به جان انسانها، بهویژه افراد بیگناه اهمیت میدهید، ریشههای درگیری – اشغال و ظلم اسرائیل – را خواهید دید و برای ریشهکن کردن آن اقدام خواهید کرد. شما برای شکستن چرخه خشونت و دادن امید و دلیل برای زندگی اقدام خواهید کرد. موضع ما در قبال غزه آزمونی برای ارزشها و برتری اخلاقی ماست.
انتهای پیام
The post آزمونی به نام غزه برای آزمایش اخلاقیات انسانی Originally appeared on iqna.ir