ایکنا به مناسبت روز فرهنگ عمومی گزارش میدهد
امروز 14 آبان، روز «فرهنگ عمومی» است. اگر بخواهیم نگاهی به تاریخچه تشکیل این شورا داشته باشیم باید به سال 1363 بازگردیم؛ آنجا که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و ضرورت انقلاب فرهنگی، براساس فرمان حضرت امام خمینی(ره) شورای عالی انقلاب فرهنگی شکل گرفت. این شورا وظیفه خطیر ساماندهی به وضعیت دانشگاهها را به عهده داشت. پس از آن موضوع رسیدگی به وضعیت فرهنگی جامعه در آن شورا مطرح و براساس نظر حضرت آیتالله خامنهای ریاست وقت شورای عالی انقلاب فرهنگی، مبنی بر توجه به فرهنگ عمومی مردم، پیشنهاد تشکیل شورای فرهنگ عمومی مطرح شد و سرانجام در سال 1364، به منظور تعیین اهداف، سیاستگذاری و هدایت فرهنگ عمومی کشور، شورای فرهنگ عمومی با وظایف مشخص شکل گرفت و به صورت رسمی از سال 1365 آغاز به کار کرد.
شورای فرهنگ عمومی به عنوان یکی از شوراهای اقماری شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت دارد. براساس آییننامه مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی، این شورا دارای 33 عضو است و هر دو هفته یک بار، به صورت مستمر تشکیل جلسه میدهد.
از سال 1364 تاکنون، آییننامه شورای فرهنگ عمومی بنا به ضرورت در سه نوبت در تاریخ 1364/8/14، 1372/10/21 و 1376/3/20 از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی اصلاح و بازنگری شده است و عهدهدار وظایفی همچون؛ «بررسی کارشناسی درباره تجزیه و تحلیل شرایط و جریانات فرهنگی جهان و تبیین تأثیر کانونها و ابزارهای مهم در این زمینه و اتخاذ تدابیر مناسب و ارائه گزارش تحلیلی جامع به شورای عالی»، «بررسی و تحلیل شرایط و جریانات فرهنگی کشور و سنجش نظام ارزشی جامعه به منظور تعیین نقاط قوت و ضعف فرهنگی و ارائه راهحلهای مناسب»، «برنامهریزی و هدایت فرهنگ عمومی به منظور تحقق اهداف و اجرای سیاست های فرهنگی کشور، مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی»، «تهیه و تدوین طرحهایی برای هماهنگکردن کوششهای فرهنگی و هنری و تبلیغی در سازمانها و مراکز رسمی فرهنگی و هنری در جهت اعتلای فرهنگ و هنر و بهبود کیفیت آنها و پیشنهاد طرحها به شورای عالی انقلاب فرهنگی و نیز تهیه و پیشنهاد موضوعات و طرحهایی راجع به آن بخش از وظایف شورای عالی که به شورای فرهنگ عمومی مربوط است»، «بررسی آثار فرهنگی مترتب بر سیاستها و اجرای طرحها و برنامههای اقتصادی و اجتماعی به منظور اطمینان از همسویی و عدم مغایرت آنها با اصول سیاست فرهنگی کشور و ابلاغ نتیجه به دستگاههای اجرایی و نیز ارائه راهحلهای اصلاحی مورد نیاز»، «تصویب روشهای اجرایی تشویقی به منظور شکوفایی فرهنگ عمومی در ابعاد مختلف آن» و «تهیه و پیشنهاد طرح های گسترش و بهبود تبلیغات دینی و عمران و احیای مساجد و مجامع مذهبی» شده است.
گستره مصوبات شورای فرهنگ عمومی، شامل تأسیس نهادها، شوراها و سازمانهای فرهنگی، صدور بیانیه در مناسبتهای فرهنگی و تنظیم آییننامههای فرهنگی و مناسبت های خاص است که در هر دوره بنا به ضرورت تدوین شده است. اما باید دید این شورا پس از نزدیک به چهار دهه فعالیت تا چه حد توانسته منشأ اثر باشد و به وظایف خود عمل کند. آیا گرهای از مشکلات عرصه فرهنگ گشوده و راهکار ارائه داده است و یا با تأکید بر بایدها به برپایی جلسات مختلف پرداخته؟ آیا مصوبات صرفاً تأیید و یا با اجرا همراه میشوند.
ایکنا به مناسبت سالروز تأسیس این شورا در گفتوگو با کارشناسان به بررسی راههای رفته و راههای پیش روی شورای عالی انقلاب فرهنگی پرداخته است.
علی آقابابا، مدیر واحد مطالعات و تحقیقات دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی کشور در ارزیابی عملکرد این شورا گفت: «با توجه به تکثر تعاریفی که از حوزه فرهنگ وجود دارد، ملزم هستیم تا یک جا توافق کنیم. نقشه مهندسی فرهنگ عمومی کشور سه تعریف برای فرهنگ دارد که عبارتاند از فرهنگ به معنای عام، فرهنگ عمومی و فرهنگ حوزههای تخصصی. بنا به تعریف نقشه مهندسی فرهنگی کشور که مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی است؛ فرهنگ عمومی اینگونه تعریف شده که نظامواره باورها، ارزشها، نگرشها، گرایشها، الگوهای رفتاری و نمادها و مصنوعاتی است که فضای عمومی و مشترک فرهنگی جامعه را در مقاطع زمانی معینی شکل میدهد. بنابراین آنچه بین عموم مردم جریان دارد ملاک عملکرد شورای فرهنگ عمومی است. صنوف مختلف، فرهنگها و ارزشهای مختص به خود را دارند اما وجه مشترک همه این فرهنگها رفتار و کنش اجتماعی روزمره مردم است که ملاک و تعریف فرهنگ عمومی میشود.
وی به ایجاد شورای فرهنگ عمومی کشور در سال 1365 اشاره کرد که شورای عالی انقلاب فرهنگی که به مباحث مربوط به علم ورود کرده بود متوجه شد که بخش دانشگاهها و آموزش عالی بخش خاصی است اما فرهنگ عمومی خیلی مهمتر است و باید دانست که فرهنگ عمومی چه روندی را طی میکند؛ آیا این مسیر مناسب است؟ چطور میشود این مسیر را شناخت و بر آن تأثیر گذاشت؟ چطور میشود از آن تأثیر پذیرفت؟ فرهنگ عمومی از چه چیزی تأثیر میپذیرد؟ به همین منظور تصویب شد تا شورای فرهنگ عمومی کشور ذیل شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شود و امروز بیش از سه دهه از تشکیل این شورا میگذرد.
جایگاه فرهنگ عمومی
محمدمجید شهبازیپور، دبیر قرارگاه نوآوری فرهنگی و نشاط اجتماعی دبیرخانه شورای فرهنگی عمومی کشور در تشریح جایگاه فرهنگ عمومی در جامعه به ایکنا گفت: اینگونه نیست که شورای فرهنگ عمومی نهادی است که از سمت حاکمیت نمایندگی شود. این مجمع بالغ بر 35 نهاد فرهنگی کشور عضو دارد و پارلمان فرهنگی کشور و تقاطع حل مسائل فرهنگی و اجتماعی کشور در این شورا شکل گرفته است. این مجموعه افراد، هر کدام نماینده یک نهاد فرهنگی کشور هستند و آنها باید حرف، دغدغه و مسئله مردم را نمایندگی کنند. هر کدام از این افراد که در جلسات شورای فرهنگ عمومی در بخش ملی و استانی شرکت میکنند در درجه اول با شخصیت حقیقی خود یعنی به عنوان یک شهروند در این جلسات حاضر میشوند و در رابطه با یک مسئله فرهنگی مانند مهاجرت، نگهداری و پرورش حیوانات خانگی، موسیقی و… نظرات خود را ارائه میکنند.
شهبازیپور معتقد است فرهنگ عمومی چیزی است که در میان شهر در جریان دارد و ابداً تعریف ساختاری و حاکمیتی در آن نمیگنجد. این موضوع در اسناد و سیاستگذاریها مطرح میشود تا بتوان در رابطه با در مقام تصمیمگیری حدود و ثغوری تعریف کرد که در ساحت حکمرانی بتوانیم در رابطه با فرهنگ عمومی اعمال نظر کنیم. ما باید دنبال فرهنگ عمومی برویم و اینگونه نیست که بخواهیم از بالا برای فرهنگ عمومی تصمیمگیری کنیم. تعابیری مانند مهندسی فرهنگی یا سیاستگذاری فرهنگی در ساحت فرهنگ عمومی خیلی نمیگنجد و نمیتوان به افراد بگوییم که الا و لابد اینگونه حرف بزن یا اینگونه حرف نزن زیرا این موضوع برآمده از داشتهها و انگاشتههای جمعی است که بین عموم آحاد جامعه قرار دارد.
علی آقابابا، مدیر واحد مطالعات و تحقیقات دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی کشور گفت: «وقتی که در رابطه با فرهنگ در بین جامعه صحبت میکنیم همان فرهنگ عمومی است؛ وقتی پرسیده میشود باید چطور عمل کنیم، چه ارزشهایی در حال تغییر است؟ و اعلام میشود که وضعیت بهتر شده مثلاً مؤدبتر شدیم، نظافت را بیشتر رعایت میکنیم یا وضعیت بدتر شده اشاره به فرهنگ عمومی است. در مباحث آکادمیک مجبور هستیم که خطکشیهایی به نام فرهنگ صنوف، فرهنگ اختصاصی، فرهنگ عام و مردم کنیم اما فرهنگ عمومی در کوچه و بازار جاری است. وقتی در رابطه با فرهنگ صحبت میشود که مثلاً باید به بزرگترها احترام بگذاریم یعنی در رابطه با ارزشی صحبت کنیم که در بین همه وجود دارد. وقتی وارد مترو میشویم جوانی جای خود را به فرد مسن میدهد به این معناست که او هنجاری را رعایت میکند که مبتنی بر احترام به بزرگتر است و این هنجارها با توجه به منشور اقوام و فرهنگها متغیر است. در بعضی از اقوام مثلاً در یکی از مناطق سیستان در رابطه با احترام بزرگتر اینگونه است که وقتی سفره پهن میکنند پدر را به سمت سفره دعوت نمیکنند بلکه سفره را سمت پدر پهن میکنند؛ بنابراین ارزش احترام به بزرگتر، تندرستی و… به فرهنگ عمومی بازمیگردد که بین مردم جاری و ساری است.
میزان موفقیت شورای فرهنگ عمومی
در رابطه با اثرگذاری این نهاد، نظرات متعددی وجود دارد. علی آقابابا میگوید چون اعضای شورای فرهنگ عمومی با تغییر دولتها تغییر میکنند، بنابراین در تصمیمگیریها با ثبات مواجه نیستیم. شورای فرهنگ عمومی آنگونه که شایسته است اثرگذار نبوده زیرا 35 عضو این شورا از سه دسته تشکیل شدهاند که در دو بخش اعضای حقیقی و حقوقی قابل تقسیم است. اعضای حقیقی، سه نفر از افراد صاحبنظری هستند که برای شرکت در جلسات دعوت میشوند و اعضای حقوقی نیز به دو دسته تفکیک میشوند؛ دستهای با تغییر دولتها تغییر میکنند و دسته دیگر مسئولان انتصابی هستند که ضرورتاً با تغییر دولت تغییر نمیکنند. بنابراین شاهد این موضوع نیستیم که با تغییر یک دولت اعضای شورای فرهنگ عمومی به شدت تغییر کند.
وی معتقد است که از طرفی اسناد بالا دستی وجود دارد که استراتژیها در آنجا تعیین میشود و در بند سه وظایف شورای فرهنگ عمومی آمده است که باید وضع مطلوبی را که توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی تدوین شده توجه کرد. شورای فرهنگ عمومی باید در شناخت وضع موجود و تدوین راهکار برای حرکت به وضع مطلوب که در نقشه آمده فعالیت کند. بنابراین میتوان گفت که با تغییر دولت در ساحت استراتژیها تغییر عمدهای در شورای فرهنگ عمومی رخ نمیدهد و در ساحت تاکتیکها، تکنیکها و رویکردهایی که برای اولویتبندی و تحقق اهداف است تغییراتی رخ میدهد.
آقابابا با اشاره به این نکته که نه تنها مسئله شورای فرهنگ عمومی کشور بلکه تمام بخشهای اقتصادی و سیاسی کشور ضعف حلقه نهایی یعنی حلقه ارزیابی و نظارت است، گفت: ما تصمیمات خوبی میگیریم اما کسی نیست که از میزان اجرا شدن یا اجرا نشدن این تصمیمات سؤال کند. باید نظارتهای درون حاکمیتی به برون حاکمیتی منتقل شود و نظارت بیرونی صورت گیرد تا موضوعات کمی صریحتر، شفافتر و پرمطالبهتر دنبال شود در این صورت میشود انتظار داشت که پویایی بهتری را شاهد باشیم. با این نگاه و آسیبشناسی، بعضی از مدیران سعی میکنند تا بخش ثانویه را پررنگ کنند برای مثال در دوره یازدهم شورای فرهنگ عمومی که دولت جدید بر سر کار آمد سعی شده این موضوع تقویت شود؛ اینگونه که در اصلاح آئیننامه شورای فرهنگ عمومی استانها به شدت اعضای حقیقی افزایش یافته است تا مشکل اتحاد ناظر و منظور که در درون شورا است را بتوانیم برطرف کنیم. زیرا وقتی موضوعی تصویب میشود کسی جز اعضای شورا مجری و ناظر نیست.
مدیر واحد مطالعات و تحقیقات دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی کشور نکته دیگر را تقویت کردن نهادهای ناظر بیرونی بهخصوص رسانهها دانست و اظهار کرد: سعی شده تا شفافسازی افزایش پیدا کند و سایت شورای فرهنگ عمومی اطلاعات بیشتری ارائه دهد و شمارهای جهت اطلاع و تماس مردم در نظر گرفته شده است. با این حال همه این موضوعات به خلق و خوی مدیران بازمیگردد که متوجه این مسئله شدهاند. آیا تا به حال مطالبهای از این مدیر شده است که اینگونه عمل کند؟ تقویت بخش رسانههای غیرحاکمیتی از موضوعات دیگر است که باید فرصت و مجال بیشتری به آنها داده شود تا به اسناد دست پیدا کنند به این موضوع در قانون شفافسازی اشاره شده است؛ رسانهها باید مطالعه و پرسش کنند و اعضا هم ملزم باشند که به آنها پاسخ دهند. این حلقهای است که میتواند بذرهای خوب کاشته شده را بارور کند.
علیرضا کلانتر مهرجردی، معاون فرهنگی جهاددانشگاهی که عضو شورای فرهنگ عمومی است، وظایف و اهداف این شورا را بسیار والا و ارزشمند دانست و بیان کرد: این شورا طی چهار دهه گذشته فراز و فرودهای فراوانی را پشت سر گذاشته و توفیقاتی چون راهاندازی شوراهای استانی داشته است. متأسفانه در عرصه عمل در برخی دولتهای گذشته هم با بیمهریهایی مواجه بوده و تا آغاز دولت سیزدهم چندان در ریل انقلاب اسلامی قرار نداشته است. البته با آغاز دولت سیزدهم، شاهد آن هستیم که هم رئیس جمهور و هم دبير شورای عالی انقلاب فرهنگی نگاه ویژهای به این شورا داشته و کارهای خوبی در حال انجام است اما عقب ماندگی در حوزه فرهنگ بسیار است و ما از انتظارات مقام معظم رهبری بسیار عقب هستیم.
شهبازیپور اما معتقد است که شورای فرهنگ عمومی در ساحت سیاستگذاری، تصمیمگیری و تعیین نقطه مطلوب نیست؛ باید این واقعیت را بپذیریم و با این پیشفرض ذهنی باید ببینیم که اساساً شورای فرهنگ عمومی باید چه کار انجام دهد؟ اتفاق مثبتی که باید رقم بخورد این است که افراد حقیقی و حقوقی عضو شورای فرهنگ عمومی باید متناسب با مسئلهشناسی و تحلیل وضع موجود فرهنگی کشور به صورت پویا و زنده تمرکز کنند. زیرا جامعه مانند یک موجود زنده است که دائماً در حال تغییر است و احوالات آن هرلحظه به یک شکل و شمایل است.
شهبازیپور تأکید دارد که دبیرخانه شورا به عنوان مغز متفکر و پشتیبان فکری، محتوایی و فراهمآورنده دادههای فرهنگی متقن این وظیفه را باید انجام دهد و مسائل فرهنگی را به صورت زنده و پویا احصاء کند و آن را در قالب گزارشهای مدیریتی در اختیار اعضا قرار دهد تا اعضای شورا نسبت به وضعیت جامعه آگاه شوند. چراکه بسیاری از مدیران نمیدانند که مثلاً «BTS» و حوزه بازی اینترنتی چیست و تصوری نسبت به وابستگی نسل جوان به ابزار هوشمند مانند موبایل ندارند. این اتفاق باعث میشود که در ساحت تصمیمگیری و ترسیم راههای رسیدن به نقطه مطلوب ضعف داشته باشیم. بنابراین پیشنیاز اساسی برای اینکه شورای فرهنگ عمومی بتواند ایفای نقش اصلی خود را داشته باشد این است که در سطح حاکمیت و دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی این اعتماد به نفس را داشته باشد که مرجع شناسایی، رصد و تبیین مسائل روز کشور است نه نهاد دیگر. بسیاری از مجموعهها را میتوانیم مثال بزنیم که در حوزه فرهنگ ایفای نقش میکنند اما مسئله چیست؟
وی بیان کرد: شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان نهاد بالادستی وظیفه تدوین سند و نقطه مطلوب، استراتژیهای رسیدن به نقطه مطلوب را دارد اما اینکه چه چیزی مسئله است را شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ورزش و جوانان تعریف نمیکند؛ این نهادها میتوانند خط دهنده باشند اما یک نهاد نمیتواند همه نهادها را به اجماع برساند و این موضوع دقیقاً نقطه شکلگیری شورای فرهنگ عمومی است. شورای فرهنگی عمومی چیزی غیر از جمع اعضای خود نیست. بنابراین باید این اعتماد به نفس به دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی کشور از سمت حاکمیت و بقیه مجموعههای فرهنگی تزریق شود و دبیرخانه شورا به مثابه یک سازمان این تلقی و تصور را داشته باشد که نهادی است که یک مشکل را تبدیل به مسئله میکند و در دستور کار قرار میدهد. اگر این موضوع اتفاق بیافتد شورای فرهنگ عمومی تا حد بسیار مطلوبی میتواند جایگاه خود را در ساختار پیدا کند و در درجه دوم که طرحریزی کارهای فرهنگی در سطح کشور است بپردازد.
اولویت با کدام عرصه است؟
اما این نهاد تأثیرگذار بر حوزه فرهنگ باید امروز در چه عرصههایی ورود جدی داشته باشد؟ علیرضا کلانتر مهرجردی، معاون فرهنگی جهاددانشگاهی حوزه فضای مجازی را یکی از مهمترین و اولویتدارترین حوزههای فرهنگ عمومی میداند که به تنظیمگری و توجه ویژه، خصوصا در زمینه تولید محتوا نیاز دارد و گفت: مهمترین مخاطبان فضای مجازی کودکان و نوجوانان هستند. تولید محصولات فرهنگی متناسب با این نیاز، از ضروریترین اقداماتی است که شورای فرهنگ عمومی باید به تحقق آن کمک کند تا از گرایش کودکان و نوجوانان به تولیدات نامتناسب با فرهنگ ایرانی-اسلامی جلوگیری شود. از دیگر حوزهها، بحث فرهنگ حجاب و عفاف و نوع پوشش اجتماعی است. خصوصاً طی دو سال اخیر این موضوع به دغدغه اصلی مسئولان تبدیل شده و گامهای خوبی نیز در این جهت برداشته شده اما هنوز مشکلات فراوانی وجود دارد و عزمی ملی در این مورد ضروری است.
کلانتر مهرجردی بر ضرورت همافزایی و همآفرینی فرهنگی در کشور تأکید کرد و گفت: نهادهای مختلف فرهنگی بجای کار جزیرهای باید به نوعی وحدت راهبردی در عرصه میدان فرهنگی برسند و با هدایت شورای فرهنگ عمومی و در سطحی بالاتر، شورای عالی انقلاب فرهنگی، مسیر فرهنگی کشور را به سمت اهداف عالیه سند گام دوم انقلاب اسلامی پیش ببرند. در این میان، جهاددانشگاهی هم در میدان دانشگاه و عرصههای اجتماعی جوانان در هماهنگی با شورای فرهنگ عمومی نقش خود را ایفا میکند و بعنوان حلقه میانی، فاصله میان حاکمیت فرهنگی و مردم، بالاخص جوانان را کمتر میکند. جهاددانشگاهی با در اختیار داشتن نهادهای گوناگون فرهنگی و دانشجویی و جلب مشارکت دانشجویان، ضمن هویتبخشی و ایجاد اعتماد به نفس در قشر دانشجو، سعی میکند آنها را درگیر فعالیتهای گوناگون فرهنگی کند. چنین رویکردی نه تنها منجر به تقویت فعالیتهای مفید فرهنگی میشود و تأثیر آن به مرور زمان فرهنگ عمومی کشور را نیز تحت تاثیر قرار میدهد، بلکه موجب دور ماندن دانشجویان از فضاهای نامناسب فرهنگی نیز میشود. قشر جوان دانشجو مهمترین سرمایه جامعه هستند و جهاددانشگاهی با درک اهمیت این موضوع از ابتدای تأسیس تاکنون تلاش میکند برنامهها و فعالیتهای فرهنگی خود را در جهت ساماندهی و تقویت رفتارهای فرهنگی مثبت این گروه مهم متمرکز کند. راه تحقق سیاستهای فرهنگی کشور، رجوع و تمرکز بر قشر جوان دانشجو با محوریت انجام فعالیتهای مشارکتی و داوطلبانه است. ولی بدیهی است که رسیدن به چنین هدفی بدون فراهم ساختن زمینههای ساختاری و تأمین بودجه و امکانات لازم برای جلب مشارکت قشر جوان امکان پذیر نیست.
بنابر این گزارش، فرهنگ عمومی یکی از بخشهای فرهنگی مهمی است که همواره دغدغه رهبر معظم انقلاب بوده؛ به طوری که میفرمایند: «ما مسئولیت شرعی داریم، مسئولیت قانونی داریم در قبال فرهنگ کشور و فرهنگ عمومی کشور». همچنین در جای دیگر یادآور شدند که «دولت و مسئولان موظفند كه توجه كنند به جریان عمومی فرهنگ جامعه؛ ببینند كجا داریم میرویم، چه دارد اتفاق میافتد، چه چیزی در انتظار ماست؛ اگر چنانچه مزاحماتی وجود دارد، آنها را برطرف كنند». اساس همه رفتارها در فرهنگ عمومی است و اصلاح این بخش نیز نیازمند توجه همه جانبه و بحث و بررسی درباره مؤلفههای آن به صورت عملیاتی و علمی است. امید که شورای فرهنگ عمومی مسیر پیش روی خود را به بهترین نحو بپیماید.
انتهای پیام
The post راههای رفته و نرفته «شورای فرهنگ عمومی» Originally appeared on iqna.ir