درباره تحلیل و آسیبشناسی وضعیت جلسات قرآن در ایران با محمدمهدی بحرالعلوم، پیشکسوت قرآنی و یکی از دارندگان مدرک درجه یک حفظ قرآن در کشور، گفتوگو کردیم که طی آن به فرایند جلسات سنتی خانگی قرآن، چالشهای رسیدن به ۱۰ میلیون حافظ قرآن و راهکارهای رفع آنها پرداخته شد. در ادامه بخش اول این گفتوگو را خواهید خواند؛
ایکنا- ضمن تشکر از فرصتی که برای انجام این گفتوگو در اختیار ما قرار دادید، در ابتدا توضیحاتی را در مورد تفکیک جلسات حفظ و جلسات قرائت قرآن بگویید.
جلسات قرآن یکی از سنتهایی است که از قدیم در کشور ما برقرار بوده و در منازل، تکایا، مساجد، شهرها و روستاها از این جلسات بسیار داشتهایم. جلسات قرآن در برابر کار کلاسیک مؤسسات تعریف کلاسیکی ندارند به این معنی که وقتی ما یک کلاس حفظ برگزار میکنیم، ورودی و خروجی آن مشخص است، یعنی افراد آن مؤسسه از یک جنسیت، یک سطح و مانند اینها برخوردار هستند، اما کار جلسات اینگونه نیست و همگان میتوانند حضور پیدا کنند؛ حتی از جهت سن و سطح قرآنی میتوانند متنوع باشند و به همین دلیل نمیتوانیم خروجیهای آن را پیشبینی کنیم، اما واقعیت این است که برکات بیشتری دارند.
تاریخ دقیق اینکه این جلسات چه زمانی از بحث قرائت قرآن جدا شدهاند، نمیدانم، اما به هر حال این اتفاق افتاده است. هرچند این جریان از جهتی خوب است، چراکه هرکسی به فراخور تخصص و علاقهاش کار را دنبال میکند و از جهتی هم باعث شده است که مقداری جامعیت کار ما کم شود. مثلاً در برخی از کشورهای اسلامی ما قاری غیر حافظ نداریم؛ در این کشورها شاید یک حافظ به قرائت قرآن به معنای حرفهای آن، نپردازد، اما قاری که حافظ نباشد، ندارند. در مصر همه قاریان حافظ هستند و تعجب میکنند که در کشور ما قاری وجود دارد که حافظ نیست! ضمن اینکه منافع و دستاوردهای مثبتی داشته است، اما در مجموع از جامعه حفظ ما کاسته است و شاید به همین جهت جلسات حفظ ما خلوت است.
ایکنا_ اوضاع جلسات قرآن ما چگونه بوده و چگونه ادامه پیدا کرده است؟ این جلسات در حال حاضر چه وضعی در حفظ و در قرائت دارد؟
در قدیم بحثی به عنوان مکتبخانهها داشتیم که بحث حفظ و روخوانی قرآن را آموزش میدادند، بعد از انقلاب هم چند جلسه خیلی معروف همچون جلسات استادان مولایی و مروت را داشتیم که به جهت اینکه تک بودند خیلی رونق داشتند. امروز جلسات ما به نسبت آن زمان بیشتر شده، اما رونقشان کم شده است. شاید اگر تعداد جلسات را کم کنیم و تنها یک یا چند جلسه محدود در تهران برپا کنیم بتوانیم به همان میزان رونق داشته باشیم. البته این مطلوب ما نیست. اینکه خیلی از جلسات ما به سوی سردی و تعطیلی گرایش پیدا میکند به خاطر این است که این موضوع به خوبی هدایت و مدیریت نمیشود.
در سال ۹۱ حدود ۵۰ جلسه قرآن را در کشور راهاندازی و در هر استان حداقل یک استاد حفظ را معرفی کردیم. برخی از شهرهای بزرگ تعداد جلسات بیشتری داشتند و از آن تعداد امروز شاید ۴ یا ۵ مورد بیشتر باقی نمانده است. در قرائت قرآن هم شبیه به همین است، اما کمی رونق آنها به دلیل استفاده از جنبههای هنری بیشتر مطرح است و لذا بحث حفظ را جدیتر داریم.
وقتی مؤسسات حفظ قرآن در کشور ما راهاندازی شد، به طور طبیعی خیلی از نیازهای این عرصه در آنجا برآورده میشد. البته مؤسسات کار کلاسیک میکنند و همین امر باعث میشود که این جلسات دیگر تبلور جلسه حفظ را نداشته باشند. امروز بنده یک جلسه حفظ در فضای مجازی دارم که به معنای واقعی یک جلسه حفظ نیست، بلکه یک جلسه کلاسیک است.
در دهه اخیر ما افزودههایی همچون فضای مجازی و مؤسسات حفظ را داشتیم که خیلی از ظرفیتها را جذب کردند و بسیاری از آقایان و بانوان به این مراکز جذب شدند؛ همین امر عملا باعث شد تا احساس نیاز به برخی از جلسات، در ما از بین برود. به عنوان مثال امروز در جلسه مجازی حفظ خود بنده از نقاط مختلف کشور حضور پیدا میکنند و این یعنی فردی که در این جلسه حضور پیدا میکند بهطور طبیعی به جلسات حضوری حفظ در شهر و محل زندگی خود نمیرود، چراکه احساس نیازی به حضور پیدا نمیکند. لذا اینکه میگوییم رونق جلسات از بین رفته، به دلایل منفی نبوده است، بلکه ما آمادهایم رقبایی ایجاد کردهایم که خوب یا بد بودن این اتفاق جای بحث دارد.
ایکنا_ آیا این پسندیده است که بگوییم رونق جلسات از بین رفته است؟
بایستی این را بپذیریم که بخشی از تقلیل مخاطب ما در جلسات حفظ قرآن به خاطر این بوده که احساس نیازی به حضور پیدا نشده است و بخش دیگری از آن به دلیل، شرایطی است که ما از آن ناگزیر بودهایم. مانند دوران کرونا که بیش از دوسال ما را درگیر کرد. در این جریان وقتی به طور طبیعی جلسات نماز جماعت ما تعطیل شد، جلسات قرآن هم به تعطیلی کشید و همه اینها باعث شد که ما مجبور شویم فضای مجازی را جدیتر بگیریم.
بخش دیگر هم به دلیل این است که فضای مجازی منافعی دارد که یکی از آنها حضور در یک لحظه از تمام نقاط کشور است و از این حیث ظرفیت جذابی است؛ اما امروز در حال از دست دادن دو چیز مهم در این فرایند هستیم؛ یکی اینکه در کار آموزش قرآن بحث مهم نفس و درک حضور است که نمیتوان از آن گذشت. امروز وقتی بنده در فضای مجازی آموزش میدهم، شاگردانمان را اگر در خیابان ببینم نمیشناسم یا اگر برای معرفی به جلسهای به آنها پیشنهاد بدهم نمیدانم که ظاهر و رفتار آنها چگونه است؛ هر چند که میدانم حافظ یا قاری خوبی است؛ لذا حضور در بحث تعلیم و تربیت بسیار حائز اهمیت است.
موضوع دوم این است که ما جلسات خانگی قرآن را به مؤسسات و فضای مجازی بردهایم در حالی که در گذشته این جلسات با یک حال و هوای خاص در سطح محل و شهر برگزار میشد و متاسفانه این موارد را از دست دادهایم. البته از یکسو این شرایط خوبیهایی دارد، اما به طور طبیعی از فضای جلسات دور شدهایم. هرچند نمیتوان گفت که این موارد کاملا مثبت یا منفی است و نیاز به تحلیل بیشتر دارد.
ایکنا_ آیا این موارد بر روی آموزش هم اثرگذار بوده است؟
این موضوع بستگی به چند مورد دارد. امروز ما در جلسات خودمان بر روی متشابهات و مفاهیم قرآن کریم کار میکنیم، اما وقتی در فضای مجازی طراوت، شور و نظارت دقیق معلم زیر سوال میرود و در دانشگاه مجازی هم این موارد را داریم، به هر صورت اطمینانبخش نیست و کار تربیتی هم با این شیوه آنطور که باید رضایتبخش نخواهد بود. اگر جلسات قرآن از رونق افتاده است، برخی از این فضا وارد این جریان شده است؛ لذا مقداری تغییر فرهنگ آموزشی ما در این حوزه ایجاد شده است.
ایکنا_ در کشور مساجد بسیاری بهعنوان پایگاه فرهنگی و اجتماعی داریم که برای احیای اینگونه خدمات، فعالیت میکنند، در خصوص جلسات حفظ قرآن در این عرصه چه باید کرد؟
دبیرخانه ستاد راهبری حفظ امروز در سازمان اوقاف مستقر است. در این دبیرخانه یک تحقیق نخبگانی صورت گرفت که در آن ۱۰۰ نفر نخبه قرآنی شرکت کردند. طی این تحقیق ۲۹ چالش حفظ قرآن کریم را استخراج کردیم. به عنوان مثال اینکه چرا ۱۱ سال است که مقام معظم رهبری به ۱۰ میلیون حافظ قرآن کریم تاکید کردهاند، اما کار نهضتگونهآی اتفاق نیفتاده است؟ شاید کارهای انجام شده و رشد نسبی هم صورت گرفته، اما تحولی ایجاد نشده است. بعد از آن این چالشها را اولویتگذاری کردهایم که اولین چالش به لحاظ اهمیت این است که حفظ قرآن به معنای حفظ کل و استمرار آن در فرهنگ عمومی ما نیست.
امروز در عزاداری اباعبدالله(ع)، میبینید که بعداز عید غدیر کوچهها سیاهپوش میشود و همه دست به دست هم میدهند تا هیئتها برقرار شود و برای آن هم هزینه میکنند، اما در حفظ قرآن این موارد را نمیبینید. حتی در ماه مبارک رمضان این جلسات رونق ندارند و این عدم فرهنگ، یک سد بزرگ است.
امروز برخی از اساتید حفظ قرآن در محله خودشان مور استقبال قرار نمیگیرند و مردم هم از آنها استفاده نمیکنند
مسجد تبلور کار دینیِ مردمی است؛ جایی که دولتها در آن دخالت ندارند. برخی از دولتها مخالف مجلس بودهاند، اما مسجد همچنان پابرجا است، چراکه در فرهنگ ما بوده است و تبلور نماد دینی فعالیتهای مردمی است. وقتی این دو گزاره را با هم جمع میکنیم، متوجه میشویم اینکه فرهنگ حفظ قرآن کریم در کشور ما وجود ندارد و اینکه میخواهیم در مساجد کار حفظ قرآن انجام دهیم قطعا فرمایشی نمیشود. در واقع زمانی این اتفاق رخ میدهد که امام جماعت مسجد، مسئولین مسجد، بسیج و مردم نمازگزار این موضوع را بخواهند؛ وقتی که این موضوع مطالبه عمومی شد، کار تمام است و بعد از آن خود مردم وقت و هزینه میکنند تا فرزندانشان را به جلسات قرآن بیاورند.
امروز برخی از اساتید حفظ قرآن در محله خودشان مور استقبال قرار نمیگیرند و مردم هم از آنها استفاده نمیکنند. نمونه آن خود بنده هستم که منزل ما سوهانک است، ولی جلسه قرآن بنده در حرم عبدالعظیم(ع) برگزار میشود؛ چرا باید اینگونه باشد؟ آیا مساجد محل نمیتوانند این کار بکنند؟ پس این کار فرمایشی نیست. راهش این است که ما خواستن را در مردم ببینیم درحالی که بسیاری از ائمه جماعات ما پیگیر این موضوع نیستند. نه اینکه مشکلی با این قضیه داشته باشند، اما اولویتشان هم نیست. همین افراد اگر محرم و صفر باشد کوتاهی نمیکنند و یا خیرین در مباحث امام حسین(ع) کم نمیگذارند، اما در موضوعات قرآنی مشارکت نمیکنند.
امروز اگر میخواهیم کسی حافظ قرآن شود باید مزیت خرج کنیم، درحالی که برای امام حسین(ع) این چنین نیست؛ ما باید مدام بگوییم هرکه قرآن حفظ کند این مزیتها را ارائه میدهیم و باید به زور افراد را به این سمت بکشیم و این فایده و اثری ندارد
نمادهای متعددی از این قضیه داریم. امروز موقوفات ما بالای ۹۰ درصد امام حسینی است و زیر ۲ درصد قرآنی هستند و این یعنی تا زمانی که مردم نخواهند این اتفاق نمیافتد. فرهنگ یعنی استمرار داشتن و مورد استقبال قرار گرفتن توسط مردم. حالا اگر بخواهیم این موضوع را به فرهنگ تبدیل کنیم قطعا به راحتی این امکان وجود ندارد. ثانیا ما دستگاهها و نهادهای فرهنگساز داریم که مهمترین آن نهاد آموزش و پرورش، صدا سیما، روحانیت، خانواده، چهرهها و شخصیتهای خاص هستند که اینها باید در این مسیر حرکت بکنند و جهت بدهند. در حفظ قرآن باید نهادهای فرهنگساز شروعکننده این حرکت باشند.
بارها به سراغ بسیاری از مسئولان و نهادهای فرهنگی و… برای موضوع رونق حفظ قرآن رفتهام اما انتهای ماجرا، از این حس چیزی یافت نشد و حتی اولویتشان هم نبود. مقام معظم رهبری هرساله میگویند که ما ۱۰ میلیون حافظ میخواهیم درحالی که خیلی از مسئولین در حد اینکه سالی حداقل دو بار برای حفظ قرآن وقت بگذارند، توجهی نشان نمیدهند. اینکه خودشان حافظ قرآن باشند که جزو آرزوهاست، ولی اینکه در مورد حفظ قرآن تشویق و ترغیب کنند تاکنون چیزی نمیبینیم. ما امروز اگر میخواهیم کسی حافظ قرآن شود باید مزیت خرج کنیم، درحالی که برای امام حسین(ع) این چنین نیست؛ ما باید مدام بگوییم هرکه قرآن حفظ کند این مزیتها را ارائه میدهیم و باید به زور افراد را به این سمت بکشیم و این فایده و اثری ندارد.
در حوزه اهل بیت(ع) نماد داریم و این نماد خود کشش دارد. مردم وقتی به هیئت میروند یک حس و ارتباط برقرار میکنند که این احساس ارتباط خیلی مهم است. در حوزه قرآن این موضوع را کمتر میبینیم. مهمترین نماد قرآن متن آن است و ما همین حس که نسبت به اهل بیت(ع) داریم را در رابطه با قرآن ایجاد نکردهایم. اهل بیت(ع) با قرآن هیچ فرقی ندارند و ما این حس را بین مردم و قرآن منتقل نکردهایم. برخی اوقات انتظار داریم که حافظ قرآن ما همین نماد باشد و وقتی خلاف آن را میبینیم به ذوقمان میخورد. اگر وقتی شما حافظ قرآن بودید و چند نفر هم با دیدن شما به سمت حفظ قرآن روی آوردند در مسیر درست هستید، اما اگر این اتفاق رخ نداد باید به دنبال چیزی در رفتار و منش خودمان باشیم که چه اتفاقی افتاده است که جذبی صورت نمیگیرد.
موضوع حفظ مستمر قرآن در واقع یک مسئله فرهنگی است و همه باید به این چشم نگاه کنند و این درد را درمان کنند. اگر این مشکل حل شود مردم خودشان به سراغ حفظ میروند، ولی اگر حل نشود باید برای آن هزینه کنید و پایان آن هم چیزی معلوم نیست. ما هنوز یک کلیپ و نماهنگ در موضوع حفظ قرآن کریم نداشتهایم؛ لذا وجود رسانههای لازم با تغییرات روز یکی از نیازهای این حوزه است. باید با زبان و ابزارهای روز به دنبال این حوزه برویم هرچند که کارهایی به تازگی شکل گرفته است، اما خیلی از هدف اصلی عقب هستیم.
ایکنا_ در این جریان مسابقات قرآن اثرگذار نبوده است؟
در چند سال گذشته مسابقات زیر ۱۸ سال به آموزش و پرورش واگذار شده است و آنجا هم شاهد استعدادهای خوبی بودهایم، اما توقع ما بیش از این حرفهاست و دوست داریم بیش از این جریان مسابقات را پویا ببینیم. مسابقات آینه تمام نمای فعالیتهای قرآنی ما نیست هرچند که بخش خوب و قابل توجهی است، ولی اگر ما تمام آنالیز و اظهار نظراتمان را برای فعالیتهای قرآنی مخصوصا در حوزه حفظ به مسابقات معطوف کنیم صحیح نیست. ما افراد بسیاری را داریم که حافظ کل قرآن هستند، اما هدفگذاری آنها مسابقات نیست. در مسابقات سالانه تنها چند نفر مطرح میشوند و بیش از این هم نیست؛ لذا آنچه که در حال رخ دادن است مطلوب نیست.
ایکنا_ مؤلفههای جلسات قرآن موفق از نظر شما چیست؟
مهمترین مؤلفه یک جلسه قرآن و هر نوع فعالیت قرآنی نیروی انسانی آن است که شاخص آن استاد جلسه است و باید ببینیم که این استاد چه شاخصههایی باید داشته باشد؛ لذا باید ببینیم این استاد حفظ قرآن، نماد مناسبی از حفظ قرآن باشد و ثانیا باید اطلاعات موضوع حفظ قرآن را به صورت کامل مسلط باشد. این استاد باید نسبت به مفاهیم و آنچه که میخواند آگاه باشد و ترتیلی که میخواند شنیدنی باشد؛ لذا جامعیت استاد بودن بسیار مهم است.
موضوع دیگر نحوه تعامل و ارتباط است. آنچیزی که موجب جذب افراد به این موضوع میشود شیوههای تعامل و ارتباط با قرآنآموزان است. شاخصهای دیگری هم در این موضوع داریم که برخی از آنها مکان، موضوع مسجد و امامزادگان است که خیلی اهمیت دارند. جانمایی مسجد در شهر بر روی این مسئله اثرگذار است. خیلی از مساجدی که معمولا انتخاب میشوند، محوری نیستند و لذا خود مکان و محل محوری آن از اهمیت ویژهای در این حوزه برخوردار است.
موضوع دیگر پشتیبانیکنندگان جلسات هستند. افرادی که برای جلسه دل میسوزانند و خادم جلسه قرآن هستند. ما اخیرا ستاد مردمی پایگاههای حفظ قرآن در مساجد تهران را تشکیل دادهایم که نتایج نسبتا خوبی داشته است. در تعریف این پایگاهها همین موارد را دیدهایم. این موضوعات بحثی فراتر از یک جلسه میشود. به عنوان مثال مسجد میتواند فراخوانی برای کشیدن نقاشی بگذارد؛ لذا باید یک حرکت جدی در این عرصه صورت بگیرد که نیاز به کار جهادی، همت و هزینه است.
ایکنا_ آیا میتوان برای جلسات حفظ قرآن به یکسانسازی روشها رسید؟
کسی که قرآن را مکرر بخواند حفظ میشود، اما جزئیات خواندن را ما تعیین میکنیم؛ لذا اگر به روشهایی از حفظ قرآن رو بیاوریم که در آن خواندن اتفاق نیفتد، اصیل نیست
تحقیقی در دبیرخانه ستاد حفظ انجام دادهایم که استاد کریم دولتی پیگیر آن هستند. این تحقیق ۴ فاز دارد که ۲ فاز آن انجام شده است و فاز سوم آن هم بهزودی ارائه خواهد شد. موضوع آن «بررسی روشهای حفظ قرآن کریم در ایران و خارج از ایران و استخراج مدل مطلوب» است. ما اصول را میتوانیم یکسازنسازی کنیم، اما روشها متنوع هستند. به عنوان مثال یکی از اصولی که نباید به آن خدشه وارد شود، بحث حفظ قرآن همراه با فهم است. البته فهم به اندازه توان مخاطب که به عنوان یک اصل است. حفظ قرآن همراه با اهل بیت(ع) نیز از دیگر موارد است و یا اینکه در روش حفظ قرآن به اکراه و اجبار قائل نیستیم و باید با تشویق و خواست فرد همراه باشد.
خود قرآن بهترین روش حفظ قرآن را آموزش داده است و آن اقرا و خواندن مکرر است. کسی که قرآن را مکرر بخواند حفظ میشود، اما جزئیات خواندن را ما تعیین میکنیم؛ لذا اگر به روشهایی از حفظ قرآن رو بیاوریم که در آن خواندن اتفاق نیفتد، اصیل نیست. در سالهای گذشته روشهایی از حفظ قرآن ارائه شد که فراخواندن و بدون خواندن بود که اینها مطلوب نیست و مطلوبیت کار قرآن این است که باید خواندنی باشد بنابراین باید روشها بر پایه خواندن قرآن باشد.
در سیره اهل بیت(ع) خواندن قرآن بسیار نقل شده است و مراجع و مقام معظم رهبری هم همیشه قرآن میخوانند. امام خمینی(ره) نیز اینگونه بود و لذا خواندن قرآن نباید در فرایند حفظ حذف شود. ما قرآن را حفظ میکنیم که بخوانیم و این موضوع در روایات ما بسیار آمده است که اصالت دارد و بسیار ارزشمند است.
پایان بخش اول
گفتوگو از مرتضی اوحدی
تنظیم و تهیه از وهاب خدابخشی
انتهای پیام
The post کوچ اشتباه جلسات قرآن از خانه و مسجد به فضای مجازی Originally appeared on iqna.ir