به گزارش خبرنگار ایکنا، چهارمین جلسه از سلسلهجلسات تدبر در سوره «نحل» که از سوی مدرسه دعا و فقه حکومتی وابسته به مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت(ع) دانشگاه تهران برگزار میشود، روز گذشته یکشنبه 30 مهرماه با سخنرانی هانی چیتچیان؛ کارشناس و مدرس قرآنی در مسجد کوی دانشگاه تهران پیگیری شد و وی با مروری بر مطالب سه جلسه گذشته، تفکر را لازمه پیروی از امر ولایت دانست که در ادامه مشروح سخنان وی از نظر میگذرد:
بیشتر بخوانید؛
- «نحل»؛ تنها سوره قرآن که هم مکّی است و هم مدنی!
- آیه دوم نحل؛ چکیده شریعتهای الهی
- اثبات توحید امری تفصیلی است و نه اجمالی
ابتدا باید بگویم که فضای کلی سوره مبارکه «نحل» چه در آیات آغازین آن، چه آنچه در ادامه میآید و چه در فرازهای پایانی سوره، بحث بر سر نعمات و امر الهی است که در جلسات پیشین به طور مفصل به این موضوع پرداختیم، اما آنچه اهمیت بیشتری دارد، مسئله امر است.
امر و دستورات الزاماتی است که در زندگی هر انسانی وجود دارد، اما اینکه این الزامات در زندگی هر یک از ما از کجا آمده است، موضوع مهمتری است که واقعیت توحید و شرک در امتداد آن، روشن میشود؛ این سوره این مسئله را میخواهد به ما گوشزد کند که در زندگی دنیوی تحت امر چه کسی هستیم و بایدها و الزامات ما در زندگی از کجا میآید.
اطاعت از امر غیر خدا، عین شرک است
اتفاقاً این سوره و البته سورههای دیگری از قرآن همچون سوره مبارکه «مائده» که پیشتر در مورد آن به بحث پرداختیم به این مسئله تأکید دارند که اگر اوامری که ما خود را ملزم به اطاعت و اجرای آن میکنیم از جانب خدا باشد، میشود به ما اطلاق موحد داشت و اگر به غیر از این باشد، قطعاً مشرک هستیم و در این زمینه خدا هیچ تعارفی هم با هیچ یک از ما ندارد.
آنچه که ما در جلسات پیشین تدبر در سوره «نحل» به آن اشاره کردیم و ناظر بر توحید ربوبی بود، ساختاری بر پایه بیان تفصیلی نعمت و مواهب الهی دارد و گفتیم که این امر بدان خاطر است که با بیان مفصل هر آنچه که خداوند به ما آن را عطا کرده است، حجت بر انسان تمام شود وگرنه که با یک بیان کلی و گذرا هم این امکان وجود داشت که توحید برای مردم بیان شود.
تفکر و تعقل در آنچه که خداوند در آیاتی از این سوره مبارکه تحت عنوان نشانههایی از نعمات و پدیدههای عالم برمیشمرد از جمله نکات مهمی است که در بسیاری از سُوَر قرآن به آن پرداخت شده است و اساساً خدا هیچ تعبدی را بدون تفکر و تعقل و به شکل کورکورانه نمیپذیرد.
کیفیت اجرای امر خدا بستگی به تعقل فرد دارد
اگر قرار بود که تعقل و تفکری در بین نباشد آنگاه باید برای هر انسان کتابی مختص به خود او همسان با قرآن نازل میشد آن هم نه برای یک بار بلکه برای هر روز او چرا که احوال انسان در روزهای گوناگون یکسان نیست و متناسب با هر روز و پدیده و رخدادهای زندگی او باید دستورالعملی مستقل را شاهد بودیم، حال آن که پیام، دستور و امر الهی برای همه ما یکسان است و مثلاً میگوید: «وأقيموا الصلاة وآتوا الزكاة…» نماز به جای آورید و زکات پرداخت کنید. این یک امر کلی است، اما کیفیت اجرای آن به تفکر و اقتضائات زمان و مکانی انسان وابسته است.
مشکل اینجاست که اساساً توحید و مقوله وحدانیت خدا در زندگی به عنوان یک امر کلی مطرح است، همین اندازه که خدایی هست گویا برای زندگی کفایت میکند. نعوذ بالله او را در کناری گذاشته، حفظش میکنیم و کاری هم با او نداریم و بعد به هر کاری که دلبخواهمان است، مبادرت میورزیم حال آن که توحید و قائل بودن به وحدانیت خدا امری عملی و کاربردی در زندگی محسوب میشود.
تا آیه 21 سوره «نحل» با یک پیوستگی که بیان آنچه خداوند آن را به منظور آگاهی انسان از رهگذر تفکر مطرح میکند، روبرو هستیم و از اینجا به بعد است که با ذکر نکاتی، به بیان مصادیق و مؤلفههای نگرش تعقلی به عنوان ابزار شناخت الهی میپردازد؛ درست از این مقطع است که یک موضوع چالشی مطرح میشود که اتفاقاً مورد اختلاف بسیاری از افراد است.
صحبت بر سر این نکته است که گروهی فکر میکنند، آنهایی که مطیع فرمان و امر ولایت هستند(خدا، پیامبر و ائمه معصومین) آنچنان در این امر مستحیل هستند که جای دیگری برای تعقل در آنها باقی نمیماند در حالی که این دو هیچ تعارضی با هم ندارند و اساساً کسی که تعقل نداشته باشد قادر نخواهد بود تا امر ولی را به مرحله اجرا درآورد.
اوامر و دستورات الهی یکی است اما کیفیت اجرای آن بستگی به موقعیت و شرایطی دارد که فرد در آن قرار میگیرد؛ برای تقریب ذهن مثالی میزنم که البته تا اندازهای نیز مشهور است؛ فرض کنید عدهای سوار بر اتومبیلی باشند و یکی از سرنشینان به راننده میگوید که برای سهولت در طی کردن مسیر از این راه برود؛ راننده پیشنهاد او را میپذیرد و از آن راه میرود، اما با عبور از چراغ قرمز مورد تعقیب پلیس قرار میگیرد و جریمه میشود، طبیعی است که راننده فرد راهنما را مورد شماتت قرار دهد که چرا پیشنهاد کردی از این راه برویم در حالی که فرد راهنما به او میگوید که من به تو گفتم این راه را برای طی مسیر برگزین و این امر به این معنی نیست که تو چراغ قرمز را رد کنی!
قرآن بر عبودیت همراه با معرفت تأکید دارد
یکی از مصادیق چنین رویکردی که تأکید قرآن بر عبودیت همراه با معرفت و شناخت است، میتوان در سوره مبارکه «شُعراء» مورد توجه قرار داد، در بخشی از این سوره به این نکته اشاره میشود که پیامبر در تبلیغ و ارشاد به چنان زحمت و مرارتی افتاده است که حتی به حالت مرگ هم میافتد، اما تأکید قرآن بر این است که در راه عبودیت همراه با معرفت و تحقق آن حتی اگر این حالت برای پیامبر هم پیش بیاید، چون مبنای خداباوری بر پایه تعقل و تفکر است، پرداخت این هزینه، میارزد.
توحید معرفتی و شناخت و درک درست از مصادیق آن از آنجا که بر پایه شعور و ارائه ادله عقلانی و معرفتی است باید با دلیل و برهان نیز صورت گیرد؛ هر آن کس که به معاد باور دارد باید آن را با آوردن دلیل و برهان مشخص و متقن بیان کند و هرکس که منکر آن هم هست، باید متقابلاً برای اثبات ادعای خود دلیل و برهان بیاورد.
مشکل اینجاست که مدعیان انکار معاد، پافشاری و اصرار دارند که معادباوران برای اثبات این نکته خود که دنیای پس از مرگ نیز وجود دارد، دلیل واضح و مبرهنی را بیاورند و سفسطه هم میکنند که چون کسی از آن دنیا خبری نیاورده است لذا اثبات موجودیت آن بسیار سخت است، اما وقتی از خود آنها پرسیده میشود که شما برای اثبات آنچه مدعی آن هستید و میگویید معادی وجود ندارد، چیزی برای ارائه دارید یا نه، سکوت کرده و حرفی نمیزنند.
آخرت هماکنون هست و قیامت از آن پردهبرداری میکند
برخلاف تصور عام که معمولاً آخرت و قیامت را یکی دانسته و تعبیرشان از هر دوی آنها یکی است، اما آخرت هماکنون و در شرایطی که زندگی دنیوی را در حال تجربه هستیم، هم موجود است و اتفاقاً این قیامت است که به وقوع پیوسته و از آخرتی که نسبت به آن علمی نداریم، پرده برمیدارد. برای تقریب ذهن مثالی میزنم، یک بیماری صعبالعلاج را در نظر بگیرید، در حالت عادی که در سلامت کامل هستیم نسبت به آن اشراف و اطلاعاتی نداریم، اما این امر دلیل بر این نیست که وجود نداشته باشد. عوارض و مواردی ممکن است در زندگی ما ظاهر شود که منجر به بروز و خودنمایی این بیماری شود و اینگونه نیست که بتوان منکر آن شد.
در هر صورت پس از ضرورت اطاعت از امر الهی و بیان نعمات و مواهب الهی در راستای اتمام حجت و اینکه برای رسیدن به باور و یقین توحید ربوبی باید همه آنها به شکلی تفصیلی بیان شود، در این مقال بر ضرورت بیان منطقی و عقلانی در اثبات آخرت و قیامت تأکید شد؛ اموری که به بیان گزارههای فلسفی در امر اثبات مبدأ و معاد دلالت دارند و در مورد هر مسئلهای از جمله این مورد خاص، به منظور تحلیل نیاز به آنها داریم.
انتهای پیام
The post تفاوت میان قیامت و آخرت Originally appeared on iqna.ir