ابوالفضل اقبالی، پژوهشگر مطالعات جنسیت و خانواده و مدیر اندیشکده زن و جامعه در یادداشتی به آسیبشناسی جامعه ایرانی و تحولات زیست جنسی در آن پرداخته است. مشروح این یاداشت که برای انتشار در اختیار خبرگزاری ایکنا قرار داده شده است را در ادامه میخوانید:
از مهمترین ویژگی جوامع در حال گذار، سرعت تحولات اجتماعی آنها است. ورود ارزشهای گفتمان مدرنیته و فناوریهای گسترده، با شتاب بسیار چشمگیر به ایجاد تغییر در ساختارهای اجتماعی و فرهنگی این جوامع منجر میشود. جامعه ایران نیز در سالهای پس از انقلاب شاهد این تحولات اجتماعی گسترده و پرشتاب بوده است؛ تحولات جمعیتی، تغییرات ارزشی بیننسلی، رشد شهرنشینی و تغییرات بنیادین در سبک زندگی افراد بخشی از این تحولات پرشتاب در دهههای اخیر بوده است.
از جمله عرصههای اجتماعی پرتحول در دنیای امروز، عرصه خانواده و قلمروهای جنسی ناظر بر آن است. کاهش نرخ و افزایش سن ازدواج، افزایش نرخ طلاق و گسترش پدیده طلاق عاطفی، کاهش بعد خانوار، فراگیرشدن الگوی سیال و ناپایدار روابط دختر و پسر، افزایش چشمگیر روابط جنسی پیش از ازدواج، کاهش سن تعامل جنسی دختر و پسر از دبیرستان به راهنمایی، افزایش روابط جنسی فراخانوادگی و خیانت در جامعه، رفتارهای نامتعارف جنسی ایرانیان در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و… همگی نشان از تغییرات پرشتاب در عرصه خانواده و زیست جنسی جامعه دارند.
در تعریف اصحاب علوم اجتماعی از پدیدههای اجتماعی یک دستهبندی وجود دارد که پدیدههای اجتماعی را به صرف وجود آنها در جامعه، «واقعیت اجتماعی» (Social fact) مینامند. واقعیت اجتماعی وقتی به لحاظ فراوانی آماری گسترش یافته و به لحاظ هنجاری با ارزشهای تعداد زیادی از مردم مغایرت پیدا میکند، به «مسئله اجتماعی» (Social issue) تبدیل میشود. در نهایت وقتی شیوع و گستردگی یک مسئله اجتماعی به تأثیرات ساختاری میانجامد و باید برای تغییر آن وضعیت اقدام کرد، با «بحران اجتماعی» (Social crisis) مواجه هستیم. در موضوع تحولات زیست جنسی جامعه ایرانی، اگر نخواهیم تعبیر بحران اجتماعی را برای آن استفاده کنیم، یقیناً با ما یک مسئله اجتماعی بسیار مهم مواجه هستیم.
وجه نگرانکننده این تحولات، کنشهای جنسی و مصادیق ذکر شده از وضعیتهای نابهنجار اخلاقی نیست. به عبارتی ما در این تحولات صرفاً با افزایش کمّی و نرخ ناهنجاریهای اخلاقی و جنسی مواجه نیستیم که البته در جای خود بسیار مهم هستند. بلکه آنچه برای ما دارای اهمیت بیشتری بوده و وجه پروبلماتیک این تحولات را پررنگتر میکند، ظهور عقلانیت جدیدی است که این ناهنجاریها را توجیه میکند. همجنسبازی، ازدواج سفید و ناهنجاریهای جنسی از این دست اگرچه به خودی خود یک مسئله اجتماعی مهم هستند و گسترش آنها در فضای جامعه اسلامی نگرانکننده است، اما خطرناکتر از این کنشهای ناهنجار، ذهنیتی است که این ناهنجاریها را توجیه کرده و عقلانی جلوه میدهد.
این عقلانیت نوظهور مبتنی بر ارزشهای فردگرایانه و لیبرالیستی است که آزادیهای جنسی را موجه جلوه داده و هنجارهای جدیدی را مانند تساهل جنسی، حق تسلط بر بدن، نسبیت ارزشهای اخلاقی و… وضع میکند. این ذهنیت و عقلانیت جدید متأسفانه در جامعه امروز ایران در حال شیوع و گسترش است و در فضاهای آکادمیک و رسانهها و جلسات مشاوره روانشناسان در حال تثبیت شدن است. به عنوان مثال در فضاهای علمی امروزه تفکیکی میان دو مفهوم همجنسگرایی و همجنسبازی وجود دارد و اولی را امری طبیعی و ناشی از گرایشی که برخاسته از طبیعت و تکوین فرد است، دانسته و سعی در توجیه و قبحزدایی از آن دارند. یا در فضای رسانهای و محصولات فرهنگی به وفور میتوان حضور پررنگ مفاهیم سکسی و اروتیک را مشاهده کرد که با هدف توجیه ناهنجاریهای جنسی انجام میشود. در جلسات مشاوره روانشناسان نیز در حال حاضر غالب روانشناسان مدرن در راستای عادیسازی رفتارهایی، چون خودارضایی، روابط دوستانه و بدون محدودیت دختر و پسر، وابستگی عاطفی زن شوهردار به یک مرد دیگر، طلاق عاطفی و جنسی و کنشهایی از این دست حرکت میکنند.
نهاد تبلیغ دینی به عنوان یکی از نهادهای فرهنگی مؤثر در سنت دینی و اجتماعی جامعه ایرانی به دلیل ارتباط چهره به چهره و تخاطب مستقیم با افراد جامعه وظیفه خطیری در این عرصه دارد. صرفنظر از ریشههای ساختاری این تحولات که بر هیچ کارشناسی پوشیده نیست، ما اینجا بر نقش پررنگ عاملیت افراد و ارزشهای بین ذهنی تأکید میکنیم. مادامی که همجنسبازی در فضای اجتماعی و نزد افراد امری قبیح محسوب میشود، میتوان انتظار داشت که عرف اجتماعی و فرهنگی ما با این مقوله ناسازگاری و مقابله کند. اما وقتی در نتیجه قبحزدایی از این پدیده شاهد سازگاری عرف جامعه با آن باشیم، دیگر هیچ سیاست اجتماعی کلان اعم از تشویق، حمایت ازدواج و… توانایی احیای سنتهای فرهنگی ما در عرصه خانواده و زیست جنسی را نخواهند داشت؛ لذا وظیفه مبلغان دینی این است که با این عقلانیت جدید در سطح ذهنیت افراد مقابله کرده و به اصطلاح پنبه آن را نزد مردم بزنند.
امروزه برخلاف گذشته که انحرافات جنسی به مثابه استثنایی برای قواعد زیست اخلاقی و حاشیهای بر متن زندگی به حساب میآمدند که وجدان اخلاقی جامعه آن را پس میزد و به آن مجال شیوع در مقیاس گسترده را نمیداد، شاهد آن هستیم که مناسبات جدید جنسی به تدریج از سطح عملکرد به سطح اخلاق و باور نفوذ میکنند و اخلاقیات و باورهای جدید را شکل میدهند. نهاد تبلیغ دینی باید در راستای نقد این عقلانیت نوظهور و بنیادهای اخلاقی آن حرکت کرده و باورهای دینی و مذهبی جامعه و به عبارت واضحتر وجدان اخلاقی جامعه را در جهت نفی این فضا بیدار کند. با ظرفیت عظیمی که این نهاد دینی و قدمتدار در فضای اجتماعی ایران دارد، چنین تلاشی قطعاً به نتیجه خواهد رسید. مهم این است که شما طلاب و مبلغان محترم با منطق درونی این عقلانیت جدید آشنا شده و نسبت به نقدهای دقیق و علمی وارده به این گفتمان تسلط پیدا کنید.
یکی از مهمترین و مؤثرترین روشهای انتقادی برای مواجهه با این جریان نوظهور در ایران، توجه و تذکر به وضعیت اجتماعی و اخلاقی جوامع غربی است که درگیر همین فضاها بودهاند و اکنون با زوال نهاد خانواده و سست شدن بنیانهای اخلاقی و هنجارهای اجتماعی دچار بحرانهای دامنهدار در مقیاس فردی و اجتماعی هستند. تجربهای که جوامع غربی در این زمینه داشته و مسیری که طی کردهاند، آیینه مناسبی برای فراخواندن افراد جامعه به سمت وجدان اخلاقی و دینی آنها است. یکی دیگر از ابزارهای مواجهه با این عقلانیت نوظهور، تبیین آسیبها و تبعات آن برای زنان و دختران جامعه است. باید توجه داشت، طیفی که بیشترین خسارت و آسیب را از ظهور این عقلانیت جدید و به تبع آن گسترش رفتارهای نابهنجار اخلاقی و جنسی خواهد دید، طیف زنان و دختران هستند و دود آتش این تحولات چشم آنها را بیشتر از سایرین آزار خواهد داد. انذار نسبت به این موضوع میتواند به همراه ساختن بدنه زنان متدین و اخلاقمدار جامعه با این جریان منجر شود.
انتهای پیام
The post تحولات امر جنسی و رسالت نهاد تبلیغ دینی Originally appeared on iqna.ir