آموزش و پرورش از تأثیرگذارترین نهادهای یک کشور محسوب میشود که آینده یک کشور به آن معطوف است و سیمای امروز آن، آینده را پیشبینی پذیر میکند. بنابراین اهمیت آموزش اگر از سلامت کشور بیشتر نباشد، کمتر نیست و باید توجه بیشتری نسبت به این حوزه داشت.
ایکنا در گفتوگو با بهنام بهراد، پژوهشگر و عضو هیئتعلمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش به موضوع چالشهای تربیتی آموزش و پرورش پرداخته است. از تألیفات بهراد میتوان به کتاب «راهنمای عمل رهبران مدارس» اشاره کرد. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
ایکنا – آموزش و پرورش چگونه باید با هم همراه باشند؟
در همه جای دنیا آموزش و پرورش با هم همراه هستند و برای این حوزه از واژه «education» به معنای آموزش استفاده میشود زیرا درون آموزش، پرورش هم وجود دارد. برای اینکه بررسی کنیم تا آموزش و پرورش باید چگونه با هم همراه باشد لازم است تا نگاهی به آموزش و پرورش در سطح جهان داشته باشیم.
به طور کلی دو پیامد مهارتهای «شناختی» و «غیرشناختی» از آموزش و پرورش انتظار میرود؛ «مهارتهای شناختی» به آموزش ریاضیات، علوم، مطالعات اجتماعی، خواندن، نوشتن و… میپردازد و «مهارتهای غیرشناختی» شامل مهارتهای زندگی میشود و با اسامی و عناوین مختلف مانند مهارتهای عاطفی و اجتماعی، آموزش رفتارهای اخلاقی و… مطرح میشود که در تمام نظامهای آموزشی وجود دارد.
البته مهارتهای غیرشناختی در نظام آموزشی ایران یا وجود ندارد یا خیلی ضعیف است و بیشتر در حرف به این موضوع پرداخته میشود و به صورت عملی در رابطه با آن برنامه درسی وجود ندارد. سالهای پیش درسی با عنوان «مهارتهای زندگی» آموزش داده میشد که شاخصهها و استانداردهای برنامه درسی در زمینه مهارتهای غیرشناختی نداشت.
میتوان در نظام آموزشی تعداد زیادی از موضوعات و مسائل آرمانی را در مبانی درسی تعریف کرد. نظام آموزشی کشور متمرکز است و میتوان از بالا هرگونه مفهومی را وارد کتب درسی کرد. در ادبیات جهانی از آموزش به عنوان دروازه توسعه یاد میشود و کشوری که میخواهد توسعه پیدا کند باید نیروی ماهر داشته باشد، این نیروی ماهر در درجه اول در آموزش و پرورش و سپس در آموزش عالی، تربیت میشود. اگر دانشآموزی مهارتهای پایه را کسب را نکند در دانشگاه نیز موفقیت زیادی را کسب نخواهد کرد.
تحقیقات علمی گسترده نشان میدهد که «مهارتهای شناختی» پایه و زیربنای اکثر مهارتها در حوزههای مختلف است که شامل خواندن و نوشتن، ریاضیات و علوم میشود. طبق مدلهای اقتصادی اگر کشورهای با درآمد متوسط مانند ایران فرزندان خود را به سطوح حداقل مهارتهای شناختی برسانند در عرض 30 سال، تولید ناخالص داخلی یا GDP کشور 25 تا 30 درصد افزایش پیدا میکند.
ایکنا – فلسفه مهارتهای شناختی و غیرشناختی چیست؟
فلسفه مهارتهای شناختی این است که دانشآموزان رفتارهای مناسبی را داشته باشند و آموزش مهارتهای غیرشناختی به مهارتهای شناختی کمک میکند. دانشآموزانی که رشد عاطفی و اجتماعی و رفتارهای اجتماعی مناسبی ندارند در روابط بین همسالان خود و مدرسه مشکل پیدا میکنند و احتمال اینکه سریعتر از نظام آموزشی بیرون بروند و ترک تحصیل کنند افزایش پیدا میکند و آسیبهای اجتماعی خارج از مدرسه منتظر آنهاست. بنابراین بحث مهارتهای غیرشناختی در درجه اول زیربنای سلامت روانی دانشآموزان بوده و کمک کننده نظام آموزشی و مهارتهای دیگر است.
فلسفه مهارتهای غیرشناختی این است که به وسیله آن انسانهای سالمی را تربیت و به وسیله مهارتهای شناختی آنها را برای زندگی اقتصادی و توسعهای کشور آماده میکنید. هرگونه تغییر در این مهارتها منجر به ضعیف شدن دانشآموزان میشود و به این ترتیب نیرو و سرمایه انسانی کشور را نابود میکنیم.
ایکنا – وضعیت مهارتهای شناختی و غیرشناختی کشور چگونه است و برای رشد مهارتهای شناختی و غیرشناختی چه کارهایی باید انجام شود؟
مدارس کشور وضعیت خوبی در این حوزهها ندارند. میزان هزینهای که کشور ما از تولید ناخالص داخلی یا GDP صرف آموزش میکند از کشورهای منطقه هم کمتر است و نسبت به گروه درآمدیای که کشور در آن قرار دارد یعنی در مقایسه با کشورهای رقیب، مانند عربستان سعودی و ترکیه بسیار پایین هستیم. عربستان سعودی جمعیت کمتری دارد و رقم تولید ناخالص داخلی آن بالای یک تریلیون دلار است و رقم تولید ناخالص داخلی کشور ما حدود 300 میلیارد دلار یعنی یک سوم کشور عربستان سعودی است.
وضعیت کشور ترکیه از عربستان هم بهتر است؛ عربستان سعودی حدود هفتونیم درصد GDP خود را صرف آموزش میکند، این درحالی است که سهم آموزش و پرورش ایران طی یک دهه گذشته از تولید ناخالص داخلی، حدود سهونیم درصد است. عربستان با اینکه تعداد جمعیتی کمتری دارد اما در حوزه آموزش هزینه بیشتری میکند. ترکیه هم جمعیت مشابه ما دارد اما سرمایهگذاری بیشتری در این حوزه دارد؛ این یعنی که ما در حوزه آموزش سرمایهگذاری نمیکنیم.
سیاستگذاران و سیاستمداران ایران و کشورهای نفتخیز و دارای منابع طبیعی به آموزش و پرورش توجه نمیکنند زیرا بودجه کشور از طریق نفت و منابع طبیعی تأمین میشود و نیازی به نیروی انسانی نمیبینند اما کشورهای توسعه یافته مانند ژاپن، کره جنوبی، تایوان، چین، چین تایپه، سنگاپور، فنلاند و… با اینکه منابع طبیعی ندارند، رقم تولید ناخالص داخلی آنها بسیار بالاست زیرا با توجه زیاد به حوزه آموزش، آموزش و پرورش و آموزش عالی موفقی دارند و نیروی ماهر تولید میکنند و نیروی ماهر سبب تولید ثروت و درآمد میشود.
کشور عربستان، امارات و قطر علیرغم اینکه در حوزه آموزش و پرورش سرمایهگذاری میکنند خیلی توفیق زیادی در این حوزه نداشتند اما در سالهای اخیر به شدت در حال تغییر هستند البته هنوز به متوسط بینالمللی هم نرسیدهاند اما به شدت بر روی آموزش و پرورش خود کار میکنند.
بسیاری از کشورهای دارای منابع طبیعی زیاد به جز ایران، در حال تغییر برنامه خود در رابطه با آموزش و پرورش هستند و به سمت توسعه نیروی انسانی گام برمیدارند و تمام کشورهای منطقه به شدت بر روی نظام آموزشی خود سرمایهگذاری میکنند.
وضعیت کنونی سیستم آموزشی ایران نسبت به کشورهای منطقه تفاوت چشمگیری ندارد اما میتوان انتظار داشت که طی یک دهه آینده این کشورها جهش قابل توجهی کنند. اگر در آموزش و پرورش و آموزش عالی کشور اتفاقی رخ ندهد بین پنج تا 10 سال آینده تفاوت ایران با کشورهای منطقه یک تفاوت چشمگیر خواهد بود.
وقتی سرمایهگذاری در حوزه آموزش کم باشد یعنی کیفیت آموزش پایین است زیرا نمیتوان نیروی ماهر بسیاری را جذب کرد، حقوق آنها را افزایش داد و در نتیجه کیفیت مدارس کاهش مییابد و منابع آموزشی ضعیف خواهد بود.
وضعیت اقتصادی نامناسب سبب میشود تا میزان ترک تحصیل و بازماندگان از تحصیل افزایش یابد و همه این موضوعات بر شاخصههای کیفیت نظام آموزشی تأثیر منفی دارد. بنابراین اگر بر آموزش سرمایهگذاری نشود آموزش و پرورش بیکیفیتی خواهیم داشت.
ایکنا – مدرسه چطور میتواند به رشد تربیتی دانشآموزان کمک کند؟
اول باید رشد تربیتی را تعریف کنیم؛ در نظام آموزش و پرورش، معاونت پرورشی وجود دارد و غیر از موضوعات مربوط به مشاوره، سلامت و… کارکردی ندارد البته منظور این نیست که نباید این معاونت وجود داشته باشد اما نهایت کارهای پرورشی برگزاری جشنواره، سرود خواندن و مراسم مناسبتی است. علیرغم اینکه نزدیک به 50 سال است که نظامهای آموزشی جهان به سختی درگیر مهارتهای عاطفی-اجتماعی، اخلاقی و… هستند؛ معاونت پرورشی در یادگیری دانشآموزان و مهارتهای غیرشناختی تأثیری ندارد.
البته منظور از مهارتهای اخلاقی موضوعات عجیب و غریب نیست؛ جامعه بینالمللی غالباً مهارتهای مشترکی را بین کودکان رواج میدهند که شامل همه نظامهای آموزشی میشود؛ مهارتهایی مانند همکاری، همدلی، توجه به موضوع از زوایای مختلف، حل اختلاف و موضوعاتی که اگر دانشآموزان آنها را یاد بگیرند بعدها در زندگی شخصی، خانوادگی، شغلی و اجتماعی عملکرد بهتری دارند.
اگر در جامعه ما خشونت وجود دارد باید در مدرسه در رابطه با راههای کنترل خشونت آموزش داد؛ این مسائل را هیچگاه با نصیحت کردن نمیتوان آموزش داد بلکه ابزارها و روشهای خاص خود را دارد و آموزش آن مثل درس ریاضی نیست. متأسفانه درک درستی از نظامهای آموزشی وجود ندارد و نسبت به آموزش «مهارتهای غیر شناختی» غفلت شده است و اگر هم آموزشی وجود داشته باشد به شکل نادرستی آموزش داده میشود زیرا درک علمی درستی از آموزش دادن این مهارتها وجود ندارد.
بنابراین باید برای پرورش دانشآموزان و آموزش مهارت غیرشناختی برنامههای مدونی وجود داشته باشد تا بگوییم کار پرورشی در حال انجام است. با توجه به وضعیت موجود میتوان گفت در مدارس کار پرورشی انجام نمیگیرد و اگر هم دانشآموزان موضوعی را یاد بگیرند به صورت غیرمستقیم است چون در محیط مدرسه باید رفتارهای اجتماعی و تعاملی داشته باشند و این مهارتها را آموزش میبینند.
ایکنا – خلأهای تربیتی چیست؟
همه جای دنیا موضوعی با عنوان R&D یعنی Research and Development به معنای پژوهش و توسعه وجود دارد و امکان ندارد نظام و سیستمی بدون پژوهش و توسعه و رشد پیدا کند. آموزش و پرورش ما از نظر دانشی ضعیف است اگر نظام پاسخگویی وجود داشت و مدیران را متعهد میکردند که باید شاخصهای مهم بینالمللی را بهبود دهند در این صورت مسئولان خود را موظف میکردند که از دانش روز استفاده کنند تا شاخصها را تغییر دهند اما چون سیستم انتصابات مدیریت هیچکاری با این موضوع ندارد این اتفاق رخ نمیدهد.
ایکنا – سخن پایانی.
اگر به دنبال توسعه کشور هستیم هیچ راه دومی غیر از اینکه در درجه اول، کیفیت آموزش و پرورش و در درجه دوم، کیفیت آموزش عالی را ارتقا دهیم وجود ندارد. زیرا نیروی ماهر کشور است که میتواند تولید ثروت کند و هر چقدر نیروی ضعیف و بیکیفیت تولید شود به دلیل اینکه محصول نظام آموزشی انسان است نمیتوان کاری کرد.
شاخص سرمایه انسانی برای همه دنیا عددی بین صفر و یک است که «آموزش» و «بهداشت» از موضوعات بسیار مهم در محاسبه این شاخص هستند؛ شاخص ایران در بانک جهانی 59 صدم است. این شاخص فعلاً وضعیت بدی ندارد و کشورهایی که عملکرد خوبی دارند و توسعه یافته هستند شاخص آنها بالای 8 دهم است.
وضعیت حوزه بهداشت به دلیل عملکرد بهتر و سرمایهگذاری بیشتر که در کشور وجود داشته سبب ارتقای شاخص شده است و سبب شده تا وضعیت شاخص سرمایه انسانی کشور بد نشود و در حدود متوسط قرار گیرد. سرمایهگذاری در حوزه آموزش موجب میشود تا کشور به شدت برای توسعه آماده شود اما باید دید که آیا میخواهیم از نیروی انسانی به عنوان توسعه استفاده کنیم یا خیر؟ تصور کنید که کیفیت نظام آموزشی ارتقا و بهبود یابد، معدل دانشآموزان بالا برود، عملکرد ما در تیمز و پرلز بهبود پیدا کند، خروجی دیپلم خیلی خوبی داشته باشیم و نظام آموزش عالی کیفیت خود را ارتقا دهد؛ باید بین خروجی دانشآموزان و دانشجویان با کیفیت و بازار کار ارتباطی وجود داشته باشد؛ آیا بازار کار آمادگی جذب آنها را دارد؟
متأسفانه در اینجا هم شکاف خیلی بزرگی را داریم و کسانی که در سطوح بالا تصمیمگیری میکنند متوجه این روابط نیستند و کسی آنها را راهنمایی نمیکند. نه تنها نیروی با کیفیتی در سیستم آموزشی نمیبینیم، بلکه ارتباطی هم با بازارکار وجود ندارد. باید این مشکل را حل کنیم تا اقتصاد توسعه پیدا کند و بتواند نیروی کار بامهارت را جذب کند. نظام آموزشی کمکیفیت منجر به نیروی انسانی بیکیفیت میشود و با نیروی انسانی کمکیفیت توسعه رخ نمیدهد.
گفتوگو از سجاد محمدیان
انتهای پیام
The post غفلت آموزش و پرورش از مهارتهای غیرشناختی Originally appeared on iqna.ir