حیدر تورانی، استاد تمام مدیریت آموزشی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در یادداشتی که در اختیار ایکنا گذاشته به یکی از چالشهای عرصه تعلیم و تربیت پرداخته است که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
عصر حاضر، عصر کنار آمدن با ناسازگاریها، ناهمگونیها، تغییرات و توانایی یادگیریهای جدید در مقابل توانایی انجام مهارتهای جاری و سنتی است. داشتن یک شایستگی، مهارت، حرفه و شغل در دنیای متغیر امروز، کارآمد و وافی به مقصود نیست، چراكه در فرصت زمانی کوتاه، بیم آن میرود که شغل و مهارت امروز در آینده نزدیک وجود خارجی نداشته و یا با پدیدار شدن شغلها و حرفههای جدید و انگیزانندهتر، فرد علاقه و تمایلی به انجام شغل و حرفه گذشته خویش نداشته باشد.
از طرفی پارادایم یادگیری و محیط سازمانها و جوامع امروزین، محیطی فناور و یادگیرنده است و به شما اجازه میدهد اشتباه کنید و برای هر اشتباهی، نه که تنبیه و جریمهای نمیشوید، بلکه فرصت مییابید تا خود را مجدداً برای چندمین بار تا رسیدن به موفقیت بیازمایید. به عنوان مثال تا به حال سراغ نداریم فردی حتی کم سواد، برای نحوه استفاده از تلفن همراه که سیستم آن بسیار پیچیده است به کلاس آموزشی برای یادگیری آن برود، زیرا محیط آن فضایی یادگیرنده محور بوده و فرد مالک یادگیری خویش است و کاربر را با دادن بازخورد پیدرپی (اتومات) تشویق میکند تا اشتباهاتش را تا مرز موفقیت اصلاح کرده و یاد بگیرد.
بنابراین، در عصری که همه چیز زود قدیم میشود و ترکیب نیروی انسانی به شدت تغییر کرده و هر 12 ساعت حجم دانش دو برابر میشود، نمیتوان به داشتن یک یا چند مهارت امروزی دل خوش کرد. تغییرات 10 سال گذشته بسیار سریعتر، متفاوتتر و پیچیدهتر از 10 سال قبل از آن است. در همه اعصارِ نخبگی (از عصر شکار تا کشاورزی و صنعت)، آنجایی كه انسان توانسته است پدیدهها و نوپدیدها را درست مدیریت كرده و به استخدامش درآورد و نه خود مستخدم آن شود، مبدأ و مقصد بسیاری از رخدادهای خوشایند و رفاه بخش باشد.
بمب اتم پدیده ناچیز و غیر پیچیدهای نیست كه عقل بشر آن را به جهان عرضه داشته است. كامپیوتر هم همینطور، ایضاً صنعت چاپ و سایر ابزارهای قراردادی پیچیدهای همچون زبان، خط و غیره. همه این پدیدهها و رخدادها، زندگی بشر را به طور جهشی دستخوش تغییرات گسترده و متنوع همراه با فرصتها و تهدیدها كرده است. نوآوریها و ابداعات جدید، همچون كودكی است كه بر قلمدوش علوم و حکمت پیشینیان نشسته است، یعنی تجربه 87 میلیارد انسان. اگر از بالا بسیار بهتر و زیباتر میتوان دید، نباید فراموش كرد كه كجا ایستادهایم؟ آنجایی كه ایستادهایم بستگی به جایی دارد كه نشستهایم. بلند شویم دوری بزنیم ببینیم كجا نشستهایم؟
در عصر حاضر بسیاری از تغییرات و نو پدیدها به زلف هوشمندی و هوشیاری، نبوغ و خلاقیت و انسانها گره خورده است. مجموعهای از عوامل در فرایند استفاده از علوم، فنون و تجارب عصر مدرنیسم، دست در دست هم داده و هوشیاری و هوشمندی انسانها را به نسبت عصر شكار و كشاورزی هزار چندان كرده است. اگر شاهد اتفاقات عجیب و گاه غریب در زندگی بشر هستیم و در آینده نیز بیشتر شاهد خواهیم بود، نتیجه و محصول ذهن پویا و خلاقی است كه خداوند متعال به انسان به عنوان اشرف مخلوقات هدیه كرده است. او لحظهای كه انسان را از خاک آفرید و روح خود را در او دمید و به خود احسنت و آفرین گفت. او میدانست موجودی كه آفریده است، بخش جدایی ناپذیر از عظمت و قدرت اوست و میتواند تا بینهایت رشد كرده و توسعه یابد.
لزوم افزایش قابلیتها و ظرفیتها
بنابراین، بیش از هوشمندی و هوشیاری، نبوغ و خلاقیت باید قابلیتها و ظرفیتهای افراد را تا حداکثر ظرفیت وجودیشان برای یادگیری پدیدهها و مهارتهای جدید افزایش داد. شاخصهای مربوط به قابلیت بسیار متفاوت و سیالتر از شاخصهای شایستگی است. «انگیزه، شوق تغییر، روحیه مشارکتجویی و مشارکتپذیری، اعتماد به نفس، کنجکاوی و کندوکاو و عزم و اراده» از جمله مهمترین شاخصهای مربوط به قابلیت و ظرفیت افراد است که به آنان یاری میرساند تا بتوانند زندگی موفقی در حال و آینده داشته و بر چالشهای پیش روی فائق آمده و شکار فرصتها پیشه کنند.
متأسفانه این شاخصها و برنامهریزی برای تحقق آنها نه در نظام آموزشی کشور بلکه در اغلب کشورها مورد غفلت واقع شده است. پرواضح است، افرادی که آمادگی بیشتری برای توسعه قابلیتها دارند، برای زندگی در عصر دیجیتال آمادهتر و موفقترند. همچنین، در عصر حاضر که هوش مصنوعی قلمروزدایی را در دستور کار خود دارد و گستره و قدرت آن، اعماق ذهن و دل انسانها را قلقلک میدهد، علاوه بر بهرهگیری از طیفی از ویژگیهای نخبگیِ برشمرده از اعصار گذشته، نیازمند استفاده و بهرهمندی از قابلیتها است. قابلیت قدرت و ظرفیت زایاندن ذهن بیدار است و علاوه بر توانایی انجام مهارت، به توانایی یادگیریهای جدید میپردازد.
لزوم تحول در محتوای مواد و رسانههای آموزشی
از این روی، نیاز داریم فرزندانمان را در مدرسه به گونهای تربیت کنیم که از قابلیتها و ظرفیتهای لازم برخوردار شوند و با احراز و کسب قابلیت، از زندگی در «عصر مفاهیم و دیجیتال» که مدام در سرازیری تغییر و کارآفرینیهای غیرقابل باور است، نهراسیده و لذت ببرند. بدیهی است، تحول در محتوای مواد و رسانههای آموزشی و توانمندسازی معلمان ضروری و اجتنابناپذیر است. البته این یک جهتگیری، درست اما دقیق و زمانبر است و نیازمند نگاه راهبردی و آینده نگرانه و آینده نگارانه است و نظام آموزشی باید همه منابع مادی و معنوی خود را همراه با حمایتهای حاکمیت و سازمانهای پشتیبان بیرونی همسو سازد.
انتهای پیام
The post بر قلمدوش قابلیت Originally appeared on iqna.ir